آیدین عزیزمآیدین عزیزم، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره
آیلین عزیزمآیلین عزیزم، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

خاطرات پسرم

اولین مسافرت دختری

سلام به دخترم ايلين و پسرم آیدین دو تا فندوق مامان و بابا  تقریبا شش ماهی بود که شمال نرفته بودیم به خاطر بارداری مامانی و زايمانم دیگه حوصلمون سر رفته بود  آخه منتظر یه نی نی ناز بودیم که صحیح و سالم به دنیا بیاد دختر نازم دو ماه و شش روزه  شدی که بیست و دو بهمن تصمیم گرفتیم  بريم   رفتیم شمال خونه ننه و عمو رفتنی یه کم اذیت شدم چون اصلا نمی خوابیدی شب حرکت کردیم نخوابیدی آیدین جونم هم که ذوق زده شده بود نمی خوابید و همش می پرسید مامان ،بابا نرسیدیم  تا اینکه گفتیم آیدین خیلی مونده بخواب رسیدیم بیدارت میکنیم ،  ننه ینا هم خونه ساختن ندیده بودیم  ساعت یک و نیم بود رسیدیم  تا جمعه اونجا بودیم آید...
26 بهمن 1393

بدون عنوان

سلام عزيزاي دلم دخترم و پسرم جونم حواستون بگه که اولا منو ببخشید که آنقدر دیر می یام براتون مطلب و یادگاری بزارمو  آیدین جون که شبا نمی خونابه تا سالت 2بیداره  و  همش باید بغلت بگیرم و راه برسم تا بخوابی آیدین گلم هم طبق معمول اصلا با خواب کاری نداره و خستگی ناپذیر هستی اصلا معنی خواب و خستگی رو نمی دونی  منم چون خسته میشم طی روز دیگه فرصت نمیکنم بیام تو وبلاگتون  سر فرصت باید بیام خاطرات زایمان و عکسای قشنگ تون روبزارم دوستون دارم خيليييييييي.   ...
8 بهمن 1393
1